یک پرسش

در راستای پاسخ گویی به سولات تربیتی و شبهات دینی فعالیت میکند

یک پرسش

در راستای پاسخ گویی به سولات تربیتی و شبهات دینی فعالیت میکند

خدایا من چه گناهی کردم که این بلا سرم اومد؟

در مطلب قبلی قول دادم تعدادی از فلسفه بلا ها یا بهتر بگم حکمت بلا هارا براتون بنویسم


1-قضاوت نسبی و محدود

معمولا ما تو قضاوت هامون  تحت تاثیر منافع خودمون هستیم مثلا میگیم فلانی خونش خیلی دوره یعنی از خونه ما دوره یا فلانی خیلی قوی یا ضعیفه یعنی نسبت من ضعیفه.

ببینید خیلی از اتفاقاتی که توی زندگی ما میفته اسمش رو میذاریم بلا در حالی که واقعا بلا نیست مثلا قانون طبیعت اینه که هر موجود زنده ای یه عمر محدود داره و یه روزی این عمر تموم میشه

تا اینجا مشکلی نیست و همه این رو قبول دارن اما تا به خودشون میرسه ویکی از نزدیکانشون مشمول این قانون میشه داد و فریاد راه میندازن که این چه بلایی بود سر ما اومد؟!

مثلا وقتی از کنار ساختمان در حال ساخت رد میشیم و لباس هامون کثیف می شه نق میزنیم که این چه وضعیه اما غافل از اینکه اینجا به زودی یه بیمارستان درست می شه که جون خیلی ها رو نجات می ده 

ادامه مطلب ...

آیا مذهب زائیده جهل یا ترس ، یا عواملی از این قبیل است ؟

جمعی از جامعه شناسان و روانکاوان مادی غرب و شرق اصرار عجیبی دارند که سرچشمه پیدایش مذهب و عقیده خداشناسی را جهل یا ترس یا عوامل دیگری از این قبیل شمارند ، این نظریه ها را عمدتا می توان در چهار فرضیه خلاصه کرد:


یکی از جامعه شناسان معروف می گوید: «اگرچه علم و هنر بسیاری از عوامل اسرار آمیز را روشن ساخته با این همه بسیاری از این عوامل همچنان از حیطه علم گریخته ، و در لفافه اسرار باقیمانده است ، لزوم پی بردن به این عوامل موجب پیدایش مذهب گردیده است»!(جامعه شناسی ساموییل کنیک صفحه 207 )
یکی از فلاسفه مادی اضافه می کند وقتی انسان به حوادث ، از نظر تاریخی می نگرد ، علم و مذهب را به یک دلیل بسیار روشن دو خصم آشتی ناپذیر! تصور می کند ، زیرا کسی که به گردش جهان از نظر قانون علیت معتقد است برای یک آن هم نمی تواند در مغز خود چنین تصوری را راه دهد که ممکن است موجودی در بستر حوادث سد و مانعی ایجاد کند . (
دنیایی که من می بینم صفحه 58 ـ و چه مضحک است سخن «اگوست کنت» که می گوید علم ، پدر کاینات را از شغل خود منفصل و او را به محل انزوا سوق داد! (یعنی با کشف علل طبیعی جایی برای ایمان به خدا باقی نمی ماند) (علل گرایش به مادیگری صفحه 76

ادامه مطلب ...

چگونه به خداى نادیده ایمان بیاوریم؟

ساده‌ترین ایرادى که مادى‌ها بر خداپرستان دارند این است که: «انسان چگونه مى‌تواند موجودى را که با حواس خود درک نکرده بپذیرد و به او ایمان آورد، شما مى‌گوئید خدا نه جسم دارد، نه مکان دارد، نه زمان نه رنگ و نه. . . ، آیا چنین موجودى را با چه وسیله مى‌توان درک کرد؟ ما تنها به چیزى ایمان مى‌آوریم که حواس ما عاجز از درک آن نباشد، اصلا چنین چیزى وجود ندارد» .

این ایراد از جهاتى قابل بحث است:

 ١  - عمده عللى که انگیزه مخالفت آقایان مادى‌ها با موضوع خداشناسى
مى‌باشد، کاملا در این ایراد تجلى کرده است.

از جمله غرور علمى آنها، و حکومت دادن علوم طبیعى بر همه چیز و همه حقایق، و همچنین سنجش همه چیز با مقیاس علوم مادى (مشاهده و تجربه) ، و منحصر ساختن وسیلۀ درک را به اسباب طبیعى و مادى، در اینجا دیده مى‌شود.

ما از این آقایان سؤال مى‌کنیم آیا قلمرو و منطقۀ فعالیت و نفوذ علوم طبیعى حدى دارد یا نه؟ !

واضح است که جواب این سؤال مثبت است، زیرا قلمرو علوم طبیعى همان موجودات محدود مادى طبیعى است و بس.

بنابراین چگونه مى‌شود چیزى را که غیر محدود است، با ابزار طبیعى درک نمود.

ادامه مطلب ...