به گزارش خبرآنلاین، کتاب «جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک» به همت مرکز بررسی اسناد تاریخی گردآوری و منتشر شده است. این کتاب شامل نامه ها، اسناد و مدارک مرتبط با برگزاری جشن های هنر شیراز، همراه با توضیحات آنها می باشد. زمستان سال 1388 مرکز بررسی اسناد تاریخی به جمعآوری، تدوین، گویاسازی و انتشار اسناد جشن هنر شیراز پرداخت که با انتشار این اسناد گوشهای دیگر از مفاسد آشکار درباریان و در رأس آنان فرح پهلوی برای مردم آشکار شد.
مطلبی تکان دهنده و تصویر سند را در ادامه ببینید
شوخى و کم شدن عقل
ترجمه :
هیچکس شوخى نکرد، مگر آن که، با پرداختن به شوخى ، پاره یى از عقلخود را به دور انداخت .
امام (ع ) به فرزند
خود مى فرماید نه
تنها خودت ، هیچگاه در حضور مردم شوخى مکن و حرفهاى
خنده آور مزن ، بلکه حرفهاى خنده آور دیگران را هم نقل مکن . چون این کار، باعث سبکى و جلفى مى
شود و ارزش انسان را از بین میبرد.
شیخ سعدى نیز به پیروى از امام (ع )، در یکى از شعرهاى خود گفته است :
ز شوخى ، بپرهیز، اى باخرد
که شوخى ، تو را، آبرو مى برد!
ما نیز اگر در اطراف خود دقت کنیم ، خواهیم دید که مردم ، کسانى را که زیاد شوخى مى کنند و حرفهاى خنده آور مى زنند.معنى این سخن آن است که با هر شوخى مقدارى از عقل انسان در نظر مردم از بین مى رود و اگر کسى زیاد شوخى کند، مثل آن است که قسمتهاى زیادترى ازعقل خود را دور ریخته است و در نظر مردم به صورت کسى در آمده که دیگر در سرش عقل باقى نمانده است.
منبع : http://www.balaghah.net
یکی از موانع سلوک، برتریجویی است که در نوشته حاضر ضمن تبیین آن، راه از بین بردن آن نیز ارائه شده است. «تلک الدار الاخرة نجعلها للذین لایریدون علواً فی الأرض و لا فساداً والعاقبه للمتقین1 ؛ سراى آخرت را براى کسانى قرار مىدهیم که نه اراده برترىجویى در زمین دارند، و نه فساد مىکنند و سرانجام نیک از آن پرهیزکاران است». برخی از مۆمنان، نه تنها برتریجو و مفسد نیستند که اراده آن را نیز نمیکنند.
قلبشان از این امور پاک، و روحشان از این آلودگیها منزه است. آنچه سبب محرومیت انسان از مواهب سرای آخرت میشود، در حقیقت همین دو چیز است: یکی برتریجویی، استکبار و استعلا و دیگری فساد در زمین که همه گناهان در آن جمع است. عدم اراده برتری جویی در زمین، میتواند منشأ حرکتهای تهذیبی و معنوی بین خود و خدای هر کسی باشد. اگر انسان حرکت اولیه نفسانی به سمت پلیدیها را در هر بعدی نگاه کند، میبیند منشأ آنها همین امر است. هنگامی که امام صادق علیه السلام این آیه را تلاوت فرمودند، گریه کردند و فرمودند: «ذهبت و الله الامانی عند هشذه الایة2؛با وجود این آیه، همه آرزوها بر باد رفته است» و دسترسی به سرای آخرت مشکل است!
طغیان و حرکت اولیه شیطان نیز از اینجا شروع شد. وقتی شیطان به حضرت آدم علیه السلام سجده نکرد، خداوند به او فرمود: «یا إِبْلِیسُ ما مَنَعَک أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکبَرْتَ أَمْ کنْتَ مِنَ الْعالِینَ؛ چه چیزی مانع سجده کردنت بر آدم شد؟ تکبر ورزیدی یا از عالین هستی؟ (عالین افراد بلند مرتبهایاند که شأن آنها رفیعتر از آن است که بر آدم علیه السلام سجده کنند)». از پاسخی که شیطان داد، معلوم شد که اراده علو و برتری جوئی و گردن فرازی دارد. «أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ؛ من از او بهترم، مرا از آتش آفریدی و او را از گِل».