صدقه
قال الله الحکیم : ( ان تبدواالصدقات فنعما هى ) (بقره : آیه 270) در ادامه داستانی را بخوانید سید نعمت الله جزایرى در کتابش نقل مى کند: که در یک
سال قحطى شد، در همان وقت واعظى در مسجد بالاى منبر مى گفت : کسى که بخواهد
صدقه بدهد، هفتاد شیطان ، به دستش مى چسبند و نمى گذارند که صدقه بدهد.
:اگر به مستحقان آشکار انفاق صدقات کنید کارى نیکوست .
قال
رسول الله صلى الله علیه و آله : تصدقوا و لو بتمرة
:صدقه بدهید اگر چه به یک دانه خرما باشد.
شرح کوتاه :
صدقه دو نوع است : یکى در پنهانى که سیره ائمه بوده است و سبب دفع فقر و طولانى
شدن عمر مى شود و هفتاد نوع مردن بد را از زمین مى برد و غضب رحمان را خاموش مى کند.
دیگر صدقه آشکارا است که موجب زیادى رزق مى شود و پشت شیطان را مى شکند.
نکته مهم اینست که در صدقه کمیت و زیادى پول و لباس و خوراک معیار
کمال نیست بلکه نیت خالص و کیفیت آن شرط کمال است .
پیامبر گاهى که پول نداشتند صدقه بدهند لباس خود را مى دادند و سفارش مى کردند
که روز خود را با صدقه شروع کنید که موجب بیمه شدن مى شود.
مرحوم ملا محمد کاظم خراسانی ملقب به آخوند خراسانی، فقیه و مرجع تقلید در دوران مشروطه بوده است. وی علاوه بر آن که از محضر اساتید بزرگی فیض برده ، عالمان فرهیخته بسیاری نیز تربیت یافته مکتب ایشانند. در باب فروتنی و پذیرش خطا توسط آخوند خراسانی چه در مقام استاد و چه در مقام شاگرد، دو داستان آموزنده را نقل می کنیم.
حکایت اول«روزی آخوند خراسانی در مجلس درس استاد خود
در سامرا شرکت کرد تا از سخنان وی کسب فیض کند. استاد بالای منبر نشسته بود
و برای اثبات نظر خود که مربوط به یکی از فروع درس بوده، داشت اقامه دلیل
می کرد. آخوند بر نظر استاد ایراد کرد و از نظر خود، نظر دیگری بیان داشت.
استاد
در مقام جواب گویی برآمد و دلایل شاگرد خود را رد کرد و باز برای اثبات
نظر خود دلیل های دیگر آورد و این معنا دو سه بار تکرار شد.
سایر طلاب
ساکت نشسته بودند و به مباحثه آن دو با دقت هرچه تمامتر، گوش فرا می دادند.
چون کار مباحثه و مناظره بالا گرفت، آخوند محمد کاظم به عنوان احترام، نظر
استاد را قبول نموده و سکوت اختیار کرد.
آن روز مجلس درس تمام شد. فردا
هنگامی که میرزا بر منبر جلوس فرمود، قبل از آنکه درس خود را شروع کند رو
به طلاب و فضلائی که در پای منبرش نشسته بودند نموده گفت: «در مورد مساله
دیروز حق با آخوند بوده، و نظر ایشان درست است.»[1]
آیتالله روحالله قرهی مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) در دویست و بیست و یکمین جلسه درس اخلاق خود به موضوع «تمام خیر در کسی جمع شده که قدر و اندازه خود را بشناسد» در محل مهدیه القائم المنتظر(عج) پرداخت که در ادامه میآید:
زندگی سلاطین عالم را ببینید، زندگی امام المسلمین را هم ببینید. عرض کردیم، به خاطر کمردردی که آقا دارند، دکتر به ایشان گفته بود: روی زمین ننشینید. میدانید بزرگان ما در مسائل پزشکی مطیع اطّباء هستند. لذا ایشان بعد از نماز هم بلند میشوند و روی صندلی مینشینند. به همین خاطر یک کاناپه در خانه آقا بردند، آن هم یک عدد کاناپه، نه یک دست مبل. خانم آقا برای دیدن اقوام و زیارت و ... مشهد بودند، آمده بودند، دیده بودند کاناپه در خانه است، آن را برداشته بودند و دم در حیاط گذاشته بودند. آقا در دفترشان بودند. آقا وقتی برمیگردند، میبینند کاناپه دم در است.
میفهمند قضیّه چیست، یک لبخندی میزنند و میروند داخل. میگویند: برای چه بیرون گذاشتید؟ خانم میفرمایند: شما میخواهید ما را به تجمّلگرایی سوق دهید؟! آقا میخندند و میفرمایند: اگر تجمّلگرایی بود که یک دست میگرفتیم، این را پزشک دستور داده و ایشان هم میگویند: پس اگر اینطور است اشکال ندارد ولی طوری نشود که رو به تجمّل بیاوریم! این را آقای راشد یزدی که الآن حیّ و حاضر هم هستند، بیان کردند که خود آقا تعریف فرموده بودند.