ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
سادهترین ایرادى که مادىها بر خداپرستان دارند این است که: «انسان چگونه مىتواند موجودى را که با حواس خود درک نکرده بپذیرد و به او ایمان آورد، شما مىگوئید خدا نه جسم دارد، نه مکان دارد، نه زمان نه رنگ و نه. . . ، آیا چنین موجودى را با چه وسیله مىتوان درک کرد؟ ما تنها به چیزى ایمان مىآوریم که حواس ما عاجز از درک آن نباشد، اصلا چنین چیزى وجود ندارد» .
این ایراد از جهاتى قابل بحث است:
از جمله غرور علمى آنها، و حکومت دادن علوم طبیعى بر همه چیز و همه حقایق، و همچنین سنجش همه چیز با مقیاس علوم مادى (مشاهده و تجربه) ، و منحصر ساختن وسیلۀ درک را به اسباب طبیعى و مادى، در اینجا دیده مىشود.
ما از این آقایان سؤال مىکنیم آیا قلمرو و منطقۀ فعالیت و نفوذ علوم طبیعى حدى دارد یا نه؟ !
واضح است که جواب این سؤال مثبت است، زیرا قلمرو علوم طبیعى همان موجودات محدود مادى طبیعى است و بس.
بنابراین چگونه مىشود چیزى را که غیر محدود است، با ابزار طبیعى درک نمود.
ادامه مطلب ...