ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
جمعی از جامعه شناسان و روانکاوان مادی غرب و شرق اصرار عجیبی دارند که سرچشمه پیدایش مذهب و عقیده خداشناسی را جهل یا ترس یا عوامل دیگری از این قبیل شمارند ، این نظریه ها را عمدتا می توان در چهار فرضیه خلاصه کرد:
یکی از جامعه شناسان معروف
می گوید: «اگرچه علم و هنر بسیاری از عوامل اسرار آمیز را روشن ساخته با
این همه بسیاری از این عوامل همچنان از حیطه علم گریخته ، و در لفافه اسرار
باقیمانده است ، لزوم پی بردن به این عوامل موجب پیدایش مذهب گردیده
است»!(جامعه شناسی ساموییل کنیک صفحه 207 )
یکی از فلاسفه مادی اضافه می کند وقتی انسان به حوادث ، از نظر
تاریخی می نگرد ، علم و مذهب را به یک دلیل بسیار روشن دو خصم آشتی
ناپذیر! تصور می کند ، زیرا کسی که به گردش جهان از نظر قانون علیت معتقد
است برای یک آن هم نمی تواند در مغز خود چنین تصوری را راه دهد که ممکن است
موجودی در بستر حوادث سد و مانعی ایجاد کند . (دنیایی که من می بینم صفحه 58 ـ و چه مضحک است سخن «اگوست کنت» که می
گوید علم ، پدر کاینات را از شغل خود منفصل و او را به محل انزوا سوق داد!
(یعنی با کشف علل طبیعی جایی برای ایمان به خدا باقی نمی ماند) (علل گرایش
به مادیگری صفحه 76)