نکته اصلى در مسأله نامحدود بودن ذات پاک خداوند و محدود بودن عقل و علم و دانش ماست.
او وجودى است از هر نظر بىنهایت، ذات او مانند علم و قدرت و همه صفاتش بىپایان و نامحدود است. و از سوى دیگر ما و تمام آنچه به ما مربوط است اعم از علم و قدرت و حیات ما و زمان و مکانى که در اختیار داریم همه محدود است.
بنابراین ما با این همه محدودیت چگونه مىتوانیم به آن وجود نامحدود و صفاتش احاطه پیدا کنیم؟ چگونه علم محدود ما مىتواند از آن وجود نامحدود خبر دهد.
آرى ما مىتوانیم در عالم اندیشه و فکر از دور شبحى ببینیم، و اشاره اجمالى به ذات و صفاتش کنیم، ولى رسیدن به کنه ذات و صفات یعنى آگاهى تفصیلى از او براى ما ممکن نیست - این از یک سو.
از سوى دیگر یک وجود بىنهایت از هر جهت مثل و مانندى ندارد، و منحصر به فرد است چرا که اگر مثل و مانندى مىداشت هر دو محدود بودند.
ادامه مطلب ...هیچ حرکتى بدون انگیزه نیست، طبعاً حرکت در مسیر شناخت مبدء جهان هستى نیز نمىتواند بدون انگیزه باشد به همین دلیل فلاسفه و دانشمندان براى خداجوئى سه انگیزه اساسى ذکر کردهاند که قرآن مجید به همه آنها اشارههاى روشنى دارد:
١ - انگیزه عقلى
2 - انگیزه فطرى
٣ - انگیزه عاطفى
انسان عاشق کمال است، و این یک عشق جاودانى در همه انسانها محسوب مىشود منتها هرکس کمال خود را در چیزى مىبیند، و به دنبال آن مىرود و گروهى نیز به جاى آب به دنبال سراب و ارزشهاى موهوم و کمالات پندارى مىروند و آن را واقعیت خیال مىکنند.
گاهى از این اصل به عنوان «غریزۀ جلب منفعت و دفع ضرر» یاد مىشود که انسان به خاطر این غریزه خود را موظف مىبیند که نسبت به هر موضوعى که با سرنوشت او (از نظر سود و زیان) رابطهاى دارد برخوردى جدى کند.
ولى نام «غریزه» بر این عشق گذاشتن بسیار مشکل است چرا که غریزه معمولاً به امورى گفته میشود که بدون دخالت اندیشه در افعال انسانها یا جانداران دیگر مؤثر است و به همین دلیل در مورد حیوانات نیز به کار مىرود.
ادامه مطلب ...