امام از تولد تا حدود 17 سال که عمر بن عبدالعزیز روی کار آمد شاهد ناسزا
به علی (ع) بود و گاهی علویین را روز جمعه پای منبر مخصوصا جمع میکردند تا
ناسزا را بشنوند.
امام صادق (ع) با دیدن و شنیدن این وضع با جدیت
مشغول دور نگاه داشتن حزب حق از تعاون به این احکام و از مخالطه با آنان و
رفع نزاع نزد آنها و...بود.
بعد هم که بنی عباس روی کار آمد بیش از
ده سال امام مقارن بود با منصوری که سادات را در زندانی که شب و روزش یکی
بود و...نگه می داشت. منصور هر لحظه خوف داشت علویین حکومتی تشکیل داده و
امام صادق (ع) رهبری کند.
از مخالفان بنی عباس گروهی که رهبران
انقلاب بودند پیشنهاد رهبری را به امام صادق (ع) دادند ، ولی حضرت
نمیپذیرفت. چون به جریانات خوش بین نبودند و منتظر فرصت بهتری بودند.
منصور خیلی تلاش کرد تا بلکه امام صادق (ع) را با خود همراه کند ، ولی حضرت قطع پیوند و رابطه خود را علنی میکرد.
با تمام ظلم و خفقانی که از طرف حکام بنی امیه میشد امام صادق (ع) در
ارشاد مردم و خلوت کردن و ایجاد نفرت از بنی امیه کوتاهی نمیکرد و روایات
متعدد که میفرمود : ایما مومن قدم مومنا فی خصومه الی قاض اوْ سلْطان جایر
فقضی علیه بغیر حکم الله فقدْ شرکه فی الْاثْم کافی ، ج7 ، ص411 .
و اینها را طاغوت معرفی میکرد.و قدْ امروا انْ یکفروا به نساء/60 .
و
میفرمود : اتقوا الْحکومه فان الْحکومه انما هی للْامام الْعالم بالْقضاء
الْعادل فی الْمسْلمین لنبی اوْ وصی نبی کافی ، ج7 ، ص406 .
و میفرمود : و لا ترْکنوا الی الذین ظلموا هود/113 .
و در جواب نامه منصور که چرا از ما فاصله میگیری؟ میفرمود :
منْ اراد الدنْیا لا ینْصحک و منْ اراد الآخره لا یصْحبک کشفالغمه ، ج2 ، ص208 .
8. منصور میگفت : امام صادق (ع) استخوانی است در گلوی من و اعلم مردم زمان است. اسدحیدر ، ج4 ، ص337 .
2. مبارزه با باطل
1.
حرکت های انقلابی علیه اموری میشد و پیشنهاد رهبری آن را به امام صادق
(ع) میکردند. حضرت چون ابتر بودن حرکت را می دانستند و یا سوء قصد محرک را
می دانستند و علم به نتیجه داشتند رهبری را نمیپذیرفتند. و حتی با بنی
عباس که به اسم حکومت آل محمد و یاری آن به حزب خود سر و صورتی دادند همین
گونه بودند. امام صادق (ع) از باطن کار باخبر بودند و در روایات متعدد پیش
گویی فرمودند : که حکومت به دست بنی عباس میرسد و به سردم داران هاشمی
فرمود : "خود را به زحمت نیاندازید ، من میدانم که عاقبت کار چیست".
سدیر صیرفی به حضرت میگوید : شما چرا قاعدی؟ شما 100 هزار یاور داری. امام با تعجب میفرماید : "اینها مخلص و فداکار نیستند".
2.
سیاست امام نسبت به حکام جور سیاست سلبی (تنفر و مبارزه منفی) بود راستی
که کمک به ظلم به قول امام صادق (ع) : ولایه الوالی الجایر دروس الحق کله و
احیاء الباطل کله تحفالعقول ، ص332 .
3. یکی از علاقه مندانش محضرش
آمد که استخدام دستگاه شود ، نهی فرمود. آن شخص سوگند خورد که اگر استخدام
شود ظلم نکند و اگر ظلم کرد زنش طلاق داده شود و بردگانش آزاد شوند تا بلکه
امام اجازه استخدام بدهد. حضرت سر به آسمان برد و فرمود :
تناول السماء ایسر علیک منْ ذلک کافی ، ج5 ، ص107 .
3. عدم تصدی رهبری انقلاب
5.
به امام صادق (ع) گفت : نصف دنیا طرفدار شما هستند چرا قیام نمیکنید؟
امام ساکت شد و با این شخص به سویی حرکت کردند و به گلهای رسیدند. امام
فرمود : "اگر به تعداد این گله یار میداشتم ، قیام میکردم". سدیر صیرفی
میگوید : رفتم شمردم 17 عدد بود. کافی ، ج2 ، ص242 ، باب قله عدد
المومنین .
ـ امام پیشنهادات قیام را رد میکرد.
ـ امام گول آمار را نمیخورد ، گول شمشیر را نمیخورد.
ـ مساله اصلی این بود که طرفداران چقدر عقیده و چقدر اخلاص دارند.
ـ عباسیان کاری کردند که مردم آرزوی حکومت امویان را داشتند.
ـ منصور دوانیقی 21 سال امام را در فشار گذاشت. سیره پیشوایان ،
4. نهضت های علوی
1.
امام صادق (ع) با نهضت زید مخالف نبود و هنگامی که خبر شهادتش را شنید به
شدت گریه کرده و انا لله گفت و فرمود : " او همچون شهدایی است که در رکاب
پیامبر (ص) و علی (ع) به شهادت رسیدند". اسد حیدر ، ج4 ، ص287 .
2.از
سال 83 تا 133 هجری یعنی 50 سال امام صادق (ع) شاهد جنایات بنی امیه بودند.
شاهد قتل زید بن علی و به دار آویختن جسدش سالها. شاهد قتل فرزند زید ،
یحیی و شاهد جمع سادات پای منبر و سب علی (ع) و شاهد..... الامام الصادق
(ع) اسد حیدر .
2. مبارزه علمی
1. انقلاب فرهنگی
1. مرحوم مفید ، طبرسی ، ابن شهر آشوب ، شهید و....مسیله 4 هزار شاگرد امام صادق (ع) را نقل کردهاند. اسد حیدر ، ص67
2.و قال اسد حیدر : فقد اجمع العلماء علی انهم کانوا اربعه الاف. ص69
3.
در همان زمان تعلیم امام صادق (ع) 1000 نفر حدیث گو در کوفه با جمله حدثنی
الصادق معارف اسلام را پخش میکردند. اسد حیدر ، ص101
4. با اینکه
بنی امیه علنا و بنی عباس در خفا مکتب اهل بیت را میکوبیدند ، و با اینکه
بنی امیه افرادی را علم میکردند و مردم را به سوی او متوجه میکردند وقاضی
و مفتی قرار میدادند که اسد حیدر در ج2 ، ص395و396 نام ده نفر از این
افراد را میبرد و با این که خفقان به حدی رسیدکه قال علی (ع) ممنوع بود.
میگفتند : قال ابوزینت و بعضی میگفتند : قال شیخ!!!
با همه اینها همین
که دولت ضعیف شد ، مردم دور امام صادق (ع) را گرفتند و حوزهای تشکیل
دادند با عظمت که حافظ ابوالعباس احمد بن عقده متوفی سنه 230 کتابی مخصوص
نام این شاگردان نوشته و عدد 4 هزار نفر را با اسم نام برده و مرحوم طوسی
تا 3 هزار نفر اسم برده. و این حوزه به حدی رونق گرفت که در کوفه 900 نفر
شیخ میگفتند ، حدثنی ابو جعفر.
5. اسد حیدر نام 75 نفر از مشاهیر را میبرد و باقی را حواله میدهد به کتاب ذریعه 6.
6. اسد حیدر نام ده نفر از شاگردان امام صادق (ع) را ذکر میکند که در زمان خود حضرت در علوم مختلفه دست به تالیف زدند.
درموضوعات
مختلف : ابان بن تغلب ، علی بن یقطین ، ابوحمزه ثمالی ، ابوبصیر ، علی بن
حمزه ، اسماعیل بن ابی خالد ، مفضل ، هشام بن حکم ، محمد بن نعمان ، مومن
طاق.
بعضی از این افراد مثل ابوحمزه ثمالی و ابوبصیر از امام باقر (ع) هم استفاده کردند.
7. اسد حیدر در ج2 ، ص421 میگوید : اصحاب صحاح سته از 300 نفر از رجال حدیث شیعه روایت نقل کردهاند.
8.
اسد حیدر در ج2 ، ص400 الی 421 نام 123 نفر از شاگردان امام صادق (ع) را
که مشهور و صاحب مذهب و از بزرگان علماء و حاملین حدیث است نام میبرد و
عنایت دارد کسانی که اصحاب صحاح سته از این افراد نقل میکنند را معرفی کند
و هنگام نام بردن هر یک میگوید که این را فلان صحاح روایاتش را نقل کرده و
تاریخ وفاتش چه وقت است.
9. در زمان امام صادق (ع) افکار مادی
وسفسطهها و مکتب شعله ور شده بود که افکار مسلمانان را خراب میکرد. و
نیاز به یک قهرمان علمی بود تا نملها به مساکن خود روند. یکی از زنادقه
مقداری آب و خاک در شیشهای کرد و پس از مدتی کرم و پشه آورد. گفت : من
خالقم ، چون مقدمات پیدایش آن را به وجود آوردم. مردم جا خوردند. خبر به
امام صادق (ع) رسید ، فرمود : "از او بپرسید این کرمها نرند یا ماده؟ و
آمارشان چند تا است؟".فبهت الذی کفر بقره/258 .
احتجاجات امام با ابن ابی الجوجاء و... معروف است. الامام الصادق (ع) اسد حیدر
10.و
کان بیته کجامعه اسلامیه یزدحم فیه رجال العلم الی... ان انتشر ذره فی
جمیع البلاد. قال مالک بن انس و کان کثیر التبسم فاذا ذکر عنده النبی (ص)
اصفر لونه و ما رایته یحدث عن رسول الله (ص) الا علی طهاره و لقد اختلفت
الیه زمانا فما کانت اراه الا علی ثلاثه خصال : اما مصلیا ، و اما صامتا و
لا یتکلم بما لا یعنیه و کان من العلماء و العباد الذین یخشون الله.
الامام الصادق (ع) ، اسد حیدر
2. مشکلات انقلاب فرهنگی
1. شاگردان
امام صادق (ع) حدود 1000 نفر از کوفه بودند و از شام حدود 10 نفر و از بلاد
دیگر متفاوت بودند. از همه جا بیشتر کوفه بود و لذا حکام جور در انتخاب
فرمانداران کوفه عنایت داشتند تا جنایت کارانی را بفرستند که بتوانند بهتر و
با خشونت بیشتر مکتب اهل بیت را در کوفه بکوبند. لذا فرمانداران کوفه ،
حجاج ، زیاد ، ابن زیاد و خالد القسری بودند. ص29
2. چون در کوفه
بیشتر توجه به امام صادق (ع) میشد ، سم پاشی برای کوبیدن شیعه در کوفه
بیشتر میشد و لذا سر و صدای غلو (که شیعه اهل بیت را خدا میدانند) و سر و
صدای سب صحابه را در کوفه بیشتر به راه میانداختند تا سندی برای سرکوب
کردن شیعه داشته باشند. ص31
3. امام صادق (ع) میفرماید : "مغیره
روایات پدرم رامی گرفت ، در آنها دخل و تصرف می کرد و دروغ عمدی در روایات
مینوشت و سپس در میان شیعیان پدرم پخش میکرد. بدانید که تمام حرف های
غلوآمیز که در روایت پدرم است از تصرفات مغیره است". ص31
4. درباره
شیعه گفتند : قوما احمق من الرافضه فانها یهود هذه الامه؛ زیرا همچون یهود
که مخالف نصارایند رافضه مخالف اسلامند؛ زیرا همچون یهود که حکومت را در آل
داود میدانند رافضه در آل علی بن ابیطالب میدانند و... الامام الصادق
(ع) ، اسد حیدر ، ص41
5. همه این ناراحتیها که شیعه میکشید به خاطر روح استقلال و زیر بار نرفتن بود.
قال
الانباری که 14 بار نامه به حضرت رضا نوشت که اجازه بفرمایید استخدام
دستگاه شوم و امام اجازه نفرمود. تا در نامه آخر امام فرمود : "اگر
میتوانی هنگام ماموریت ، قانون خدا و پیامبر (ص) را عمل کنی فبها". ص44
6.
وضع شیعه جوری بود که رجال نویسان میگفتند : فلانی صدوق است ، ثقه است ،
حیف است که شیعه است یا اهل بدعت است (بدعت همان علاقه به اهل بیت بود!!!!)
الامام الصادق (ع) ، اسد حیدر ، ص45 منبع:دانستنیهای تبلیغ نوشته محسن قرائتی