یک پرسش

در راستای پاسخ گویی به سولات تربیتی و شبهات دینی فعالیت میکند

یک پرسش

در راستای پاسخ گویی به سولات تربیتی و شبهات دینی فعالیت میکند

باز این چه شورش است که در خلق عالم است

باز این چه شورش است که در خلق عالم است
خراسان - مورخ پنج‌شنبه 1391/09/02 شماره انتشار 18275
نویسنده: برند- کافی info@khorasannews.com

پاتوق این شب هایش شده است مسجد محله، زنجیر عزاداری اش را از صندوقچه درآورده و دوباره پیراهن سیاهش را پوشیده است، حتی زنگ تلفن همراه اش را هم تغییر داده.زیارت عاشورا می خواند، در مصیبت سید و سالار شهدا اشک می ریزد، پای منبر سخنرانی می نشیند،شده است یک پای اصلی هیئت. خلاصه این روزها حسابی محرمی شده است.با آمدن محرم چهره شهر نیز دوباره دگرگون می شود، در و دیوارها با پارچه های سیاه عزا مزین می شوند و همه چیز رنگ عزا و بوی ماتم می گیرد. «باز این چه شورش است که در خلق عالم است»


ادامه مطلب ...

شب عاشقان بی دل چه شب دراز باشد


شب عاشقان بی دل چه شب دراز باشد

تو بیا کز اول شب  در صبح  باز باشد


عجب است اگر توانم که سفر کنم ز دستت

به  کجا رود  کبوتر  که  اسیر باز باشد


ز محبتت نخواهم که نظر کنم به رویت

که محب صادق آن است که پاکباز باشد


به کرشمه ی عنایت نظری به  حال ما کن

که  دعای درد مندان ز سر نیاز باشد


سخنی که نیست طاقت که ز خویشتن بپوشم

به کدام دوست گویم که محل راز باشد


چه نماز باشد آن را که تو در خیال باشی؟

تو صنم نمی گذاری که مرا نماز باشد


قدمی که برگرفتی به وفا و عهد یاران

اگر از بلا بترسی قدم مجاز باشد


نه چنین حساب کردم چو تو دوست می گرفتم

که ثنا و حمد گوییم وجفا وناز باشد


دگرش چو بازبینی غم دل مگوی سعدی

که شب وصال کوتاه وسخن دراز باشد

 منبع :

sayesarezendegi.blogsky.com

خدا

از خدا خواستم عادت بد مرا از من بگیرد..
فرمود: گرفتن عادت‌ها کار من نیست تو خود باید آنها را از خود دور کنی.
از خدا خواستم به فرزندانم همه چیز عطا کند..
فرمود: روح او همه چیز است و جسمش خاکی است و گذرا.
ازخدا خواستم به من صبرعنایت کند..
فرمود: صبر زاییده درد و رنج است صبر بخشیده نمی‌شود، آموخته می‌شود.
از خدا خواستم به من خوشبختی عطا کند..
فرمود: من به تو برکت می‌دهم، خوشبختی برعهده خودت است.
ازخدا خواستم درد و رنج را از من دور کند..
فرمود: درد ورنج، تو را به من نزدیکتر می‌کند.
از خدا خواستم روح مرا شکوفا کند..
فرمود: تو خود باید از درونت شکوفا شوی من تنها می توانم شاخ و برگ‌هایت را هرس کنم تا پر بارتر شوی.
از خدا خواستم تمامی چیزهایی را که سبب می‌شوند، از زندگی لذت ببرم، به من بدهد..
فرمود: من به تو زندگی می‌دهم تا بتوانی از همه چیز لذت ببری.
از خدا خواستم کمکم کند، همه را دوست بدارم، به همان اندازه که دیگران مرا دوست دارند..
فرمود: بالاخره آنچه را که باید از من خواستی، برای دنیا شاید تنها یک باشی اما برای من یک نفر شاید یک دنیا باشد.

منبع : http://www.bitrin.com